پاسخ به پرسش های دوستان

سلام  به دوستان و همراهان 

پاسخ به پرسش های همراهان :

با سلام و آرزوی شادی و تندرستی مخاطبان این وبلاگ ، چون تعدادی از  پرسش ها و بعضی از اظهار نظرهای چند تن از مراجعان و مخاطبان ، نیاز به پاسخگویی یا توضیح دارد و این دوستان کم لطف و یا شاید هم بی اطلاع ، نه نشانی وبلاگ خودشان را نوشته اند و نه ایمیلی درج کرده اند ، بنابر این جواب سئوالاتشان را  ، همین جا می نویسم که امیدوارم ببینند و بخوانند ....

 *  آقایی به نام  اکبری که معلوم نیست اهل و ساکن کجا هستند  طی یک پیام خصوصی ، پس از درج عباراتی نا مناسب ، ایراد گرفته اند که  « چرا تا به حال چند تا  شعر در بارۀ یمن در وبلاگتون گذاشتین  ، مگر شما ایرانی نیستین ؟ مگر عرب ها دشمن ما نیستند ؟ .... » 

راستش موندم  که  جواب این بندۀ خدا را چطور بدم  و چی بگم در جوابشون که قدری روشن بشن ؟ .... فقط می تونم در جوابشون بگم «  اتفاقا چون ایرانی هستم و یک ایرانی باید بنا به سوابق تمدن ایرانی و نیز تأکیدات  دین اسلام  ، می بایستی  فارغ از رنگ و نژاد و دین و ملیّت ، طرفدار مظلومان باشه  ، بنا بر این من هم  بر خودم واجب می دونم تا حّد ممکن و به هر شکلی که برام مقدوره ،  از مردم یمن در برابر جنایات و وحشیگری های حکام وابسته و عروسکی آل سعود ، دفاع کنم  ... ضمن اینکه اعراب دشمن ما نیستند و اگر هم دشمنی در میان اعراب برامون  وجود داشته باشه ، اون دشمن ،  خاندان خبیث آل سعود ه و نه مردم مظلوم یمن  ... بگذریم ....

* آقای محمد رحمانی  هم  ضمن درج نشانی دقیق خودشون ، نوشتند « آقای چخماقی لطفا ایام نوروز را مهمان ما شیرازی ها باشین و حتما هم به منزل ما تشریف بیارین و ضمنا یکی دو جلد از کتاب های شعرتون رو برای یادگاری دادن به ما ، همراه خودتون بیارین ... » ...

البته آقای رحمانی  این پیام  را پانزدهم بهمن ماه  ،  در قسمت اعلام نظر ( نظر بدهید ) ثبت کرده اند .. . جناب آقای رحمانی ! اولا : یک دنیا  از لطف و محبت شما ممنون ، ثانیا :  امکان مسافرت من به شیراز قشنگ شما ، آن هم در ایّام نوروز وجود نداشت و با اوضاع کرونایی که بعد از دعوت شما پیش آمد ، این امکان از صفر ،  به زیر صفر رسید ... ثالثا : من تا به حال کتابی چاپ نکرده ام که تقدیم شما کنم  ... امّا اگر روزی روزگاری ( با امکان ضعیف و از روی اتفاق ) کتابی چاپ کردم ، حتما نسخه ای از آن را براتون خواهم فرستاد  ... 

* خانم شیوا رستگاری هم پرسیدند : «  چرا شما فقط برای روزنامۀ کیهان می نویسید ؟ اگه برای روزنامۀ شرق بنویسین  ، خیلی بهتره ، چون ما فقط  روزنامۀ شرق رو می خونیم  »  سرکار خانم رستگاری !  با تشکر از توجّه شما ، من برای کیهان می نویسم ، چون معیّارها و خط مشی اون رو قبول دارم  ... البته من همۀ روز نامه ها رو می خونم ... از کیهان تا شرق به اضافه  ده ها روز نامه ومجلّۀ دیگه ....

* ضمنا خدمت  آقای مجید سهرابی که در خواست تصاویری  از وقایع تاریخی دهۀ پنجاه را کرده اند ، باید عرض کنم ، خوشبختانه تصاویر شما را موجود دارم ، ایمیل  خودتون را بفرستین یا از طریق واتساپ یا اینستاگرام در ارتباط باشین تا براتون ارسال کنم . 

 * جناب آقای صدیقی ! هر چند شما در یاد داشت  های قبلی خودتون ، حرف هایی زدین که درست نبودن  ، امّا بسیار خوشحالم که به اشتباه خودتون پی بردین .... دوست عزیز خیالتون راحت !...  من چون آدم کینه ای نیستم ، بنابر این  به هیچ وجه از شما ناراحت نیستم و نه تنها  از دست تون  ناراحت نیستم ، بلکه بازگشت دوباره و حضور مجددتون رو  با اشتیاق هر چه بیشتر پذیرا هستم . باز هم خیالتون راحت که از شما  رنجشی در دل ندارم ، شما عزیز بوده و هستین .