شب یلدا و
شب یلدا شده مهمان ما باز
که تا هنگام صبح ، نغمه کنیم ساز
بگوییم قصه از عمری که طی شد
و امروزش چه زود ، در جای دی شد
بگوییم قصه از روز های رفته
که با هم طی شدند ، در قاب هفته
و هم یادی کنیم زآنان که نیستند
میان جمع ما ، بودند و زیستند
شب یلدا نشان از یاد و بودهاست
حساب عمرمان ، در دیر و زود هاست
چه خوب است این شب یلدا نهالی
بکاریم در دل آشفته حالی
نهالی از محبت ، در دل دوست
همان دوستی که مهر ، سرمایۀ اوست
چه نیک است شام یلدا گر بگیریم
سراغ از بینوایان ، ما که سیریم
و در آخر بدانیم قدر هم را
ننازیم و نبازیم ، بیش و کم را
نگردیم غافل از یاد خداوند
و هزگز نگسلیم زان مهر و پیوند
به غیر از او ، زکس یاری نجوییم
و جز در راه پاکش ره نپوییم
علیرضا چخماقی
* اشعار و مطالب دیگری با مضمون شب یلدا ، در صفحات دیگر همین وبلاگ :
http://azardayyy.blogfa.com/1396/10
http://azardayyy.blogfa.com/1395/09
http://azardayyy.blogfa.com/1394/09
نسیم بهاری...برچسب : نویسنده : 2azardayyyc بازدید : 199